بزرگترین وبسایت مهدوی و فراماسونری وشیطان پرستی
بزرگترین وبسایت مهدوی و فراماسونری وشیطان پرستی
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نويسندگان
آخرين مطالب |
گاهی اوقات سوالاتی درباره ملائکه برای انسان پیش می اید؛ اینکه مثلا ملائک چه شکلی هستند ؟ می خندند؟می گریند؟ و... جالب است بدانید پیامبر اکرم(ص) نیز این سوالات را از جبرئیل پرسیده اند ؟
ایشان از جبرئیل پرسید آیا ملائکه ،گریه و خنده دارند؟
فرمود :آری؟ به سه کس از روی تعجب می خندند و بر سه کس از روی ترحم ودلسوزی می گریند.
- از کسی که سراسر روز را به سخنان چرند و پرند و (یا کارهای)بیهوده می گذارند، و چون شب شود نماز عشاء خوانده و باز به بیهودگی خود ادامه می دهد ،ملائکه می خندند و می گویند ای بی خبر از صبح تا شب سیر نشدی ،حالا سیر می شوی؟
- دوم :دهقانی که بیل و کلنگ خود را برداشته و به بهانه تعمیر و اصلاح زمین خود ،دیوار مشترک (بین خود و شریکش)را می ساید تا به سهم خود بیافزاید،ملائکه می خندند و می گویند ،آن زمین به آن پهناور ترا سیر نکرد این مختصر تو را سیر می کند؟
- سوم :از زنی که خودش را از نامحرم در زمانی که زنده بود نمی پوشانید ، بعد از مرگش وقتی که او را در قبر می گذارندبدنش را می پوشانند تا کسی حجم و اندامش را نبیند .ملائکه می خندند و می گویند :وقتی که مورد میل و رغبت بود او را نپوشانیدید ،حالا که مورد نفرت و انزجار است او را می پوشانید؟
\ مواعظ العددیه ص 144،145 /
ادامه مطلب [ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:ملائکه در قرآن, ] [ 15:22 ] [ s.hp ]
از امیرمؤمنان علیه السّلام نقل شده است: «هرگاه شیطان یکی از شما را وسوسه کرد، به خدای تعالی پناه ببرد و با زبان سَر و سِر بگوید: آمَنتُ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ مُخلِصاً لَهُ الدّینَ». در امالی صدوق، از ابن عباس روایت است که گفت: چون خداوند حضرت عیسی علیه السّلام را به پیامبری برانگیخت، شیطان راه بر وی بست و او را وسوسه کرد. عیسی علیه السّلام گفت: «سُبحانَ اللهِ سَماواتِهِ وَ أرضِهِ، وَ مدادَ کَلِماتِهِ، وَزِنَةَ عَرشِهِ، وَ رِضاءَ نَفسِهِ.» چون شیطان این ذکر را شنید، خود را فراموش کرد و بی اختیار در لجُة الخَضراء فرو افتاد.
به خط شهید اوّل، از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شیطان بر دو گونه است: شیطان جنّی که با گفتن لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الَّا بِاللهِ العَلیِّ العَظِیم، دور می گردد، و شیطان انسی که با فرستادن درود بر محمّد و خاندانش علیهم السّلام رانده می شود.
[ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:چگونه شیطان را دور کنیم, ] [ 15:19 ] [ s.hp ]
می دانی؟ من و تو چه بخواهیم، چه نخواهیم، درست ایستاده ایم وسط یک میدان جنگ. ما پذیرفته ایم مسلمانیم و می دانیم مسلمان دشمنی دارد که قصد جانمان را کرده و تا از بین نبردمان کوتاه نمی آید.
از همان اول که آدم ابوالبشر پایش را روی زمین گذاشت تا همین الان که من و تو نشسته ایم اینجا، کسی هست که تمام زندگی اش را وقف کرده تا زمینمان بزند. بله شیطان را می گویم! همان دشمن آشکار. ادامه مطلب [ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:کالاهای اسرائیلی(یادآوری), ] [ 21:16 ] [ s.hp ]
چشم زخم
یه سری رسم ها هست که تو ایران هیچ فلسفه خاصی ندارد و اگه از بزرگترها هم بپرسیم فقط میگن یه رسمه امید وارم که شما هم کمی در مورد این مطلب فکر کنید که این چشم زخم که شبیه به یک چشم آبی هست برای چی تو سنت ما ایرانی ها هست و خاصیتش چی هست اگه خاصییت خاصی داره که بگین ما هم بدونیم البته سنگ هم نیست که بگیم انرژی خاصی ساتع میکنه ویه تیکه شیشه هست که کار دست انسان هست و اگر هم که خاصیتی نداره و دکوری هست چرا باید به این شکل آبی و به صورت چشم باشه ؟؟؟ ادامه مطلب [ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:چشم زخم یا چشم شیطان!!!, ] [ 21:15 ] [ s.hp ]
با توجه به این نکته که یکی از بزرگترین ابزارهای تبلیغی ادیان و فرقه های نوظهور به ویژه شیطان پرستان برای رواج عقاید خود، استفاده از موسیقی و گروه هایی که در این حوزه فعالیت دارند است. تصمیم گرفتیم تا به واکاوی زندگی یکی از سردمداران فرقه منحوس شیطان پرستی بپردازیم. به همین منظور در این مطلب قصد داریم تا با بررسی کوتاهی از زندگی و عقاید مرلین منسون به واکاوی گوشه ای از این روش تبلیغی شیطان پرستان بپردازیم. این مطلب را با هفت سر فصل خدمت شما گرامیان تقدیم می کنیم. ادامه مطلب [ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:مرلین منسون و نمادها, ] [ 21:11 ] [ s.hp ]
مقدمه اصل عرفان به معنای شناخت خداوند متعال و تقرب جستن با نیت الهی به سمت اوست و قبول سختیها در راه خداوند که قطعا حاصلش تسلط برنفس و بریدن از گناهان میباشد و البته شاید در این راه خداوند توانایی های خاصی هم به بنده اش بدهد، توانایی هایی که فرد تقرب یافته آنرا کتمان کرده و اسرار مگو را برای دیگران باز نخواهد کرد. ادامه مطلب [ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:منشا پیدایش کابالا, ] [ 21:10 ] [ s.hp ]
مستند راز آرماگدون،کاری از گروه سیاسی – اقتصادی شبکه خبر، در تلاش است تا پرده از رازهای تاریخ معاصر بر دارد. همچنین در این مجموعه ،ریشه ها و زمینه های سیاسی – تاریخی جهان ،به ویژه خاورمیانه و کانونهای مرموز و پنهان صهیونیستی پشت پرده وقایع و تحولات دوران ۱۰۰ساله اخیر به نمایش در می آید. ادامه مطلب [ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:دانلود مستند راز آرماگدون, ] [ 21:8 ] [ s.hp ]
حتما در تصویر هرم ایلومناتی طبقه انجمن ۳۰۰ خاندان را داده اید ،درباره این طبقه اینگونه نوشته اند : در این طبقه ۳۰۰ خاندان ثروتمند یهودی معرفی می شوند که زیر نظر ۱۳ خاندان تاجدار دنیا را اداره می کنند.این ۳۰۰ خاندان به قدری ثروتمنداند که ثروتشان در مخیله من و شما نمی گنجد.این ۳۰۰ خاندان یهودیانی هستند که نامشان کمتر به گوشمان خورده یا اصلا به گوشمان نخورده است. خاندان روچیلد ، خاندان راک فِلِر ، خاندان مِندِز ، خاندان آبنادانا ، خاندان بِنونیزد و غیره از آن دسته اند. در این سلسله مقالات که مدتی است بر روی آن کار میکنیم به معرفی کامل این ۱۳ خاندان معروف دنیا خواهیم پرداخت ، سلسله مقالات بسیار جذابی است . حتما تا آخر همراه ما باشید… ادامه مطلب [ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:۱۳ خاندان معروف یهودی دنیا – خاندان آستور, ] [ 21:6 ] [ s.hp ]
[ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:مستند قربانی کردن انسان درآیین های وهم آلود (فراماسونری), ] [ 20:55 ] [ s.hp ]
مثلث برمودا چیست؟ ادامه مطلب [ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:در مورد مثلث برمودا بيشتر بدانيم, ] [ 20:49 ] [ s.hp ]
ماجرای دستور رهبری به ملک عبدالله
حجت الاسلام والمسلمین موسوی کاشانی(از اعضای بیت رهبری) یک بار زمانی که ملک عبدلله پادشاه فعلی عربستان,ولیعهد بود , محضر مقام معظم رهبری آمده بود. وضعيت مني طوري بود كه نياز به رسيدگي داشت و حجاج در زحمت بودند آقا آمرانه به عبدالله فرمودند: یا منی را بسازید یا ما خودمان مهندسینی داریم که بیایند منی را بسازند. امیر عبدالله دست روی سرش گذاشت و گفت : علی عینی یا سید القائد (رهبرا به روی چشم) سال بعد که بنده حج مشرف شدم, دیدم منی را درست کرده بودند و تمام امکانات لازم را برای زائرین فراهم آورده بودند. سفير جمهوري اسلامي ايران در عربستان نيز مي گفت: ملك عبدالله پادشاه عربستان در تمام ديدارها با من، رهبر معظم انقلاب را «امام خامنهاي» خطاب ميكند. حسيني سفير جمهوري اسلامي ايران در عربستان به اين سوال كه آيا مقامات دولت عربستان در دعوت از رهبر معظم انقلاب براي سفر به اين كشور و انجام مناسك حج همچنان اصرار دارند؟ گفت: مقامات سعودي به مقام معظم رهبري علاقه بسيار زيادي داشته و دارند و مشخصاً ملك عبدالله پادشاه اين كشور همواره با احترام فراوان درباره ايشان سخن ميگويد. حسيني افزود: در تمام ديدارهايي كه با ملك عبدالله داشتم، وي مقام معظم رهبري را امام خامنهاي خطاب كرده و در ابتداي ديدار از من پرسيدهاند كه «قبل از هر سخني بگوئيد كه حال امام خامنهاي چطور است؟» و در پايان ديدار نيز گفتهاند كه «سلام مرا به امام خامنهاي برسانيد». [ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:ماجرای دستور رهبری به ملک عبدالله, ] [ 20:16 ] [ s.hp ]
اين ويديو يكم قديميه ولي استاد خيلي خوب و بروز حرف ميزنه
(بسم الله الرحمن الرحیم)با گذشت بیش از ۱۴۰۰سال از دعوت آخرین فرستاده خدا به پرستش و عبادت خدای یگانه، و با وجود مبعوث شدن ۱۲۴ هزار پیامبر برای نشان دادن مسیر صحیح به بشریت در اعصار گونان و ریشه کنی جهالت انسان، در قرن ۲۱ و در اوج پیشرفت کشورها در زمینه های اقتصادی، علمی، صنعت، تکنولوژی، بهداشت و درمان، آموزش و ارتباطات و … در اقصی نقاط جهان، از شرقی ترین اجتماعات در حال توسعه و تازه توسعه یافته تا غربی ترین کشورهای صنعتی و پیشرفته که پیشتازان اقتصاد و پیشرفت در جهان بشمار می آیند، ریشه های جهالت هنوز هم خشک نشده است. براي مشاهده مطلب و عكس ها به ادامه مطلب برويد ادامه مطلب [ پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:نگاهی به ادیان غیر الهی و آداب و رسوم خرافی در جهان +تصاویر, ] [ 16:26 ] [ s.hp ]
بسم الله الرحمن الرحیم
شبکه شعور کیهانی، نقطه اتصال عرفان حلقه با عرفان یهود خبر گزاری رسا ـ عرفان حلقه با توسل به اندیشههای امانیستی و غیر الهی، در اولین قدم ضمن تاکید بر دست نیافتنی بودن خداوند، سالک را در رسیدن به حقیقت جهت اتصال به شعور کیهانی که هیچ صبغه الهی نداشته و تنها موید عرفان کابالاست، فرا میخواند.
مادینه در معنویت کوئلیو
ترویج شیطان گرایی در عرفان حلقه آیا معنویت دالاییلاما کارآمد است؟ تناسخ در عرفان حلقه تفسیر جدیدی یافته است
بسم الله الرحمن الرحیم مهدی جان تسلیت! *- اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ *- وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَيَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ و خدا لعنت کند خاندان زياد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى اميه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زياد) را *- وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْيانَ وَ مُعوِيَةَ وَ يَزيدَ بْنَ مُعاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدينَ خدايا لعنت کن ابوسفيان و معاويه و يزيد بن معاويه را که لعنت بر ايشان باد از جانب تو براى هميشه آب هم شرمنده عباس شد یا مهدی کجایی که انتقام مادرت فاطمه رو از کافران بگیری؟ ما منتظریم که اون دستهایی رو که گوشواره های نازار امام حسین(ع) رقیه خانم رو از گوشش کند رو قطع کنی و انتقام گوشهای خونی فاطمه کوچولو رو از یزید بگیری. یا مهدی جواب تشنگی ابوالفضل رو کی باید بده؟ جواب لب های ترک خورده سرورم حسین رو کی باید بده؟ جواب دستهای بریده عباس رو کی باید بده؟ جواب دل سوخته بی بی زیتب رو کی باید بده؟ حضرت محمد(ص)کجایی که ببینی بعد شما یاران نزدیکت با اهل بیتت چیکار کردن. تیر سه شاخه ای که گلوی طفل معصوم علی اصغر رو پاره کرد و معصومیت علی اکبر رو کی میخواد جواب بده؟ یا مهدی حالتو درک میکنم-میدونم چه حالی داری- کی میخواد جواب این همه نامردی رو بده؟ به امید ظهور هرچه سریعتر آقا و سرورمون حضرت مهدی (عج) لعنت بر تمام کسانی که در واقعه عاشورا مقابل سپاه خدا قرار گرفتند السلام علیک یا عبدالله الحسین اشهدان علی ولی الله اشهدان محمد رسول الله اشهدان لا اله الا الله حسینی عزیز در آخر لعنت بفرست بر یزید-معاویه-شمر-ابن مرجان و عمر بن سعد کافر (بسم الله الرحمن الرحیم)چرا سر امام حسین ـ علیه السلام ـ بر نیزه آیه«ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا» را می خواند؟ بدون شک سخن گفتن سر مقدس امام حسین ـ علیه السلام ـ یکی از معجزات آن بزرگوار می باشد و این اتفاق دو بار صورت گرفته است. یک بار در کوفه و مرتبه بعد در شام. شیخ علی نمازی می نویسد سر امام حسین ـ علیه السلام ـ در کوفه این آیه را خواند «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا» و در دمشق سخن گفت «اعجب من اصحاب الکهف قتلی و حملی»[۱] همان طور که می دانیم «معجزه امر خارق العاده ای است که برای اثبات حق و همراه با تحدی (دعوت به مقابله) تحقق پیدا می کند.»[۲] برای سخن گفتن سر مقدس امام حسین ـ علیه السلام ـ و این که چرا آیه مذکور را خواند می توان چند دلیل را به عنوان احتمال ذکر کرد. ۱٫ سخن گفتن سر مقدس امام حسین ـ علیه السلام ـ نشانه حقانیت آن حضرت و الهی بودن قیام ایشان می باشد. سر حضرت سخن گفت تا کمکی باشد برای اثبات حق و حقانیت حضرت. ۲٫ احتمال دوم این که حضرت می خواهد بگوید، هر چند سر از بدن ما جدا کردند و بالای نیزه قرار دادند اما ما هنوز زنده هستیم. حیات ما جاودانی و همیشگی است. حرث بن وکیده می گوید: من همراه با کسانی بودم که سر حسین ـ علیه السلام ـ را حمل می کردند شنیدم که می فرماید: «ام حسبت ان اصحاب … . » من در خودم شک کردم که آیا من دارم صدای ابی عبدالله را می شنوم؟ حضرت به من فرمود: ای فرزند وکیده آیا نمی دانی که ما ائمه نزد پروردگارمان زنده هستیم؟»[۳] ۳٫ احتمال سوم این است که حضرت می خواهد این نکته را برساند که شهادت من به دست مسلمانان، کسانی که من با آنها مذهبم یکی است، کسانی که به دین جدم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشند و هنوز از رحلت جدم بیش از پنجاه سال نگذشته است و … بسیار عجیب تر از داستان اصحاب کهف است. منهال بن عمرو می گوید: سر امام حسین ـ علیه السلام ـ را در دمشق دیدم … که این سخن را گفت: اعجب من اصحاب الکهف قتلی و حملی»[۴] یعنی به شهادت رساندن من و بر نیزه کردن سرم از امر اصحاب کهف عجیب تر و شگفت انگیز تر است» من پسر دختر پیامبر هستم که مرا و اصحابم را بین دو نهر آب با لبهای تشنه سر بریدند و به شهادت رساندند. و می توان گفت که امام با این اعجاز می خواست ثابت کند که حق هرگز نابود نمی شود بلکه همیشه زنده است. [۱]. شیخ علی النمازی، مستدرک سفینه البحار، قم، موسسه النشر الاسلامی، لجامعه المدرسین، ۱۴۱۹، ج ۹، ص ۱۷۲٫
(بسم الله الرحمن الرحیم)گاه فیلمسازان جهان غرب بالاخص هالیوود با سوژه قرار دادن اینکه چرا در عین وجود خداوند، بشر و گاه حتی پیامبران برگزیده رنج میکشند و یا اینکه چرا گاه زشتیها و بدیها بر خوبیها چیره میشود، در فیلمهایشان به طور آشکار و پنهان ماهیت وجود خداوند را زیر سوال بردهاند. در زیر اشارهای داریم به برخی از این فیلمها:
*مهر هفتم ساخته «اینگمار برگمن»
«مهر هفتم» فیلمی بود که اعتبار جهانی «برگمن» را در میانه دهه ۱۹۵۰ تضمین کرد و آوازه او را در محافل هنری و فرهنگی همه کشورها گسترانید. «مهر هفتم» صریحترین و بیواسطهترین رویکرد به پرسش وجود خداوند است،پرسشی که در فیلم به گونههای مختلف پاسخ میگیرد، تصویر سلطه مرگبار طاعون، کورهراهها و رقص آئینی شخصیتها تنها چند نمونه از جلوههای دراماتیک این فیلم هستند. در صحنهای نیز شاهد دوئل شوالیه با مرگ در بازی شطرنج و بحث این دو درباره وجود یا عدم وجود خداوند است. یکی از چیزهایی که به طور مکرر در این فیلم تکرار میشود، این مطلب است که «ایمان یک نوع شکنجه است»، مخاطب همواره شاهد این مطلب است که افراد با ایمان عاشق شخصی هستند که خود را در تاریکی پنهان کرده و هیچگاه ظاهر نمیشود و این مسئله که تو او را با تمام وجودت نیز به کمک بخوانی نیز در اصل قضیه تاثیری نمیگذارد.
۲٫ «جایی برای پیرمردها نیست» ساخته «برادران کوئن»
فیلم برنده اسکار «جایی برای پیرمردها نیست» داستان شکارچی است که به طور اتفاقی به جنازههایی برمیخورد که در جریان معامله مواد کشته شدهاند. او در کنار آنها کیفی حاوی دو میلیون دلار مییابد که برای او دردسر ساز میشود. شخصیت اصلی داستان با آنکه انسان خوبی است ولی در جریان فیلم با خشونتهای و شرایط بغرنج زیادی روبرو میشود و همه چیز برای او دائما در حال خراب شدن است و او همواره در شرایطی قرار میگیرد که مجبور است انتخابهایی بدتر از قبل کند انجام دهد، بدون آنکه در جایی خداوند به داد او برسد. اتفاقهای فیلم چه بد و چه خوب همگی کاملا به طور شانسی اتفاق میافتند و مخاطب به هیچ وجه نمیتواند در هیچکدام از این اتفاقات وجود خداوند را حس کند. در یکی از صحنههای پایانی فیلم شخصیت اصلی فیلم میگوید: «من همیشه فکر میکردم که زمانیکه پیرتر شوم، خداوند به طریقی وارد زندگیام میشود ولی اینکار را نکرد، من او را سرزنش نمیکنم چون اگر من هم خدا بودم در رابطه با خودم، دقیقا همان کاری را میکردم که او انجام داده است.»
*هالووین ساخته «جان کارپنتر»
این فیلم که تا حدود زیادی به دیگر فیلمهای هالووین شبیه است، داستان قاتلی (با بازی مایکل میرز) است که ماسک بر چهره در شب هالووین در حومه شهر به سراغ جوانانی میرود که در این شب به خوشگذرانی میپردازند. در این فیلم همچون دیگر فیلمهایی از این دست شخصیت شیطانی بدون هیچ منطقی توقفناپذیر و جاویدان است و هیچ نیرویی یارای مقابله با آن را ندارد.
*داس بوت ساخته «ولفگانگ پترسن»
داستان فیلم که در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد، داستان یک زیردریایی غول پیکر است که در میانه داستان شروع به غرق شدن میکند و از جایی که سرنشینان زیردریایی مرگ را در نزدیکی خود میبینند و تمام تلاششان را برای مبارزه با آن میکنند، به هر سختی آنها نجات مییابند در حالیکه مخاطب با تک تک شخصیتها نیز از نزدیک آشنا میشود ولی در پایان فیلم که خیال مخاطب کاملا راحت شده، بمبی همه این نجات یافتگان را به یکباره به خاک و خون میکشد و دشمن همچنان رام نشده باقی میماند. از نظر برخی از منتقدان این فیلم حقیقتا یکی از فیلمهایی که ماهیت وجودی خداوند را زیر سوال میبرد، به نظر آنها این فیلم القاء کننده این فکر است که اگر خدایی هم وجود داشته باشد، خدایی عادل و منصف نیست بلکه خدایی است که به طرز شرورانهای با سرنوشت انسانهای شوخی میکند.
*«فرشته انتقام» ساخته «لوئیس بونل»
«فرشته انتقام» داستان عدهای زن و مرد است که در یک میهمانی بالماسکه شرکت کردهاند ولی پس از مدتی درمییابند که هیچکدام قادر به ترک آن اتاق نخواهند بود، به مرور شایعاتی نیز در میان میهمانان شکل میگیرد. این عده از مردم بدون هیچ منطق خاصی و بدون آنکه نیرویی برتر به کمک آنها بشتابد در مکانی گرفتار شدهاند و هیچ راه خالصی برای آنها وجود ندارد. در صحنه پایانی فیلم نیز شاهد صحنهای هستیم که گلهای گوسفند وارد کلیسا میشوند در حالیکه گروهی آشوبگر در بیرون مشغول تیراندازی و سر و صدا هستند و این سوال در ذهن مخاطب شکل میگیرد که آیا ایمان طرفداران معصوم کلیسا، از آنها محافظت خواهد کرد؟
*«بازیهای مسخره» ساخته «میشل هانکه»
«بازیهای مسخره» داستان زن و شوهری است که به همراه پسر ده سالهاشان، برای گذراندن تعطیلات به ویلای تابستانی خود میروند. اما با گذشت مدت اندکی از اقامت آنها در ویلا، دو جوان به ظاهر مهربان و مودب به دیدن آنها میروند و با آنها صمیمی میشوند. اما پس از گذشت مدتی حرکات آنها بهتدریج غیر عادی شده، بهطوریکه شروع به آزار و اذیت خانواده میکنند. پل و پیتر از شکنجه و آزار جورج و خانوادهاش لذت میبرند و تا جایی پیش می رود که کاملاً بر آنها تسلط می یابند و هرکاری دلشان بخواهد انجام می دهند. «هانکه» برای آنکه تمام فیلم را بر مبنای منطق خود که شاید یک بیمنطقی محض باشد، پیش ببرد به طور کلی عامل خداوند را از میان بر میدارد.
*فیلم «برگشت ناپذیر» ساخته «گاسپر نوئه»
این فیلم داستان زوج جوانی است که شبی پر از حادثههای دلخراش و دردناک را تجربه میکنند. در این فیلم که پر از صحنههای غیراخلاقی تجاوز مکرر و خونین به زنی جوان است، هیچ جایی برای ایمان وجود ندارد، در بسیاری از صحنههای فیلم این سوال در ذهن مخاطب نقش میبندد که عدالت الهی کجا رفته؟ اگر خدایی وجود داشت چگونه اجازه میداد چنین جنایاتی اتفاق بیافتد؟
*«جنایات و مکافات» ساخته وودی آلن
این فیلم داستان مرد زن داری است که درگیر رابطه نامشروعی میشود و در این میان معشوقهاش تهدید میکند که زندگی زناشوییاش را به نابودی میکشد. «آلن»، همچون شخصیت محبوبش «اینگمار برگمن» در فیلمهایش تجربه دینی را به تصویر میکشد. البته در هیچیک از فیلمهای «وودی آلن» به اندازه این فیلم، این مسئله به چشم نمیخورد. در این فیلم ماهیت انسان، ماهیتی غیرالهی معرفی شده، جهان فاقد هرگونه عدالتی است و کسی نیست که بر ما و اعمالمان نظارت داشته باشد. در صحنهای از فیلم دو شخصیت اصلی به بحث و گفتگو در رابطه با ماهیت گناه و سرنوشت میپردازند و هر یک از آنها دیدگاهی متفاوت در اینباره دارد که البته این مسئله نیز القاء کننده این مسئله است که تو میتوانی به خدا اعتقاد داشته باشی یا نداشته باشی ولی مسئله مهم این است که هیچ یک درباره اینکه اعمال ما مورد قضاوت قرار میگیرد یا خیر، مطمئن نیست.
*فیلم «هفت» ساخته «دیوید فینچر»
این فیلم داستان یک سری قتلهای سریالی است که براساس هفت گناه «شکم پرستی»، «طمع»، «تنبلی»، «حسادت»، «خشم»، «غرور» و «شهوت» به وقوع میپیوندد. قاتل پس از کشتن هر یک از قربانیان، نام یکی از این هفت گناه را کنار مقتول مینویسد. تمام تلاشهای دو کارآگاه برای دست یافتن به قاتل زنجیرهای نه تنها آنها را به جایی نمیرساند بلکه در آخر خود قربانی این قاتل میشوند. این فیلم بیانگر این دیدگاه است که دنیا بدور از هرگونه عدالت خداوندی پیش میرود؛ این دیدگاه یادآور این ضرب مثل انگلیسی است؛ «انسان نقشه میکشد، خدا میخندد»، یعنی انسان صرفا یک عروسک خیمهشب بازی به دور از هر گونه حق انتخابی است. این فیلم همچنین از نظری دیگر القاء کننده این مطلب است که تنها در صورت عدم وجود خداوند است که چنین قاتل خونخواری میتواند در کمال آرامش با دقت هر چه تمامتر قتلهایش را برنامهریزی کرده و آنها را بدون هیچ مشکلی به انجام برساند.
*«یک پرتغال کوکی» اثر «استنلی کوبریک»
پرتقال کوکی محصول سال ۱۹۷۱ یکی از پرحاشیهترین فیلمهای تاریخ سینماست. اکران این فیلم به خاطر تقلید برخی از جوانان از کارهای شخصیت اول فیلم (الکس) در انگلستان ممنوع میشود. «یک پرتغال کوکی» داستان جوان شرور و خلافکاری به نام الکس است که به خاطر قتل یک زن به زندان میافتد و در آنجا تحت درمان روش جدیدی برای اصلاح خلافکاران قرار میگیرد در دیالوگهای فیلم شنیده میشود که «الکس» برای اعمال این خشونت لگام گسیخته،از سمفونی نهم بتهوون الهام میگیرد. او با شنیدن این موزیک آرامشبخش صحنههای ویرانی ساختمانها،شکنجههای حضرت مسیح و بمبارانهای جنگ را به یاد میآورد. نکته جالب توجه در این میان این است که آمیزههای دینی نیز برای او شهوت و خشونت را به همراه میآورد. او در خانه پیراهنی به تن می کند که دکمه های سر آستینش به مانند میخهای کوبیده شده بر مچ دستان مسیح مصلوب بوده است،در عین حال مجسمه مسیح در اتاق او،در اوج شهوت به صلیب کشیده شده است.
(بسم الله الرحمن الرحیم)منابع تاریخی، تعداد مشهور شهدای کربلا را ۷۲ نفر عنوان میکنند اما در عین حال، برخی دیگر تعداد شهدا را حتی تا ۱۵۵ نفر هم ذکر کردهاند. حجتالاسلام سیدمحمود طباطبایینژاد، مدیرگروه پژوهشی دانشنامه امام حسین(ع) در گفتوگو با خبرنگار آیین و اندیشه فارس گفت: مشهورترین تعداد شهدای کربلا ۷۲ نفر است اما وقتی در منابع مختلف بررسی میکنیم به تعدادی از اسامی میرسیم که به دلیل آنکه در آن زمان نقطهگذاری کمتر انجام میشد ممکن است بعضی از این اسامی با هم مشترک بوده، شبیه هم باشند یا اشتباه شده باشد. وی اظهار داشت: گروه تحقیقاتی دانشنامه امام حسین(ع) ادعایی ندارد مبنی بر اینکه تعداد شهدای کربلا حتما ۱۵۵ نفر است، بلکه تعداد و اسامی را از زیارت ناحیه مقدسه و سایر منابع مستندی که وجود داشته، بیان کرده است. بنابراین با توجه به اینکه تعداد دقیق شهداى کربلا، مشخص نیست اما برای اینکه بتوانیم استفتایی میان تعداد و اسامی شهدایی که همراه اباعبدالله الحسین(ع) به شهادت رسیدهاند، داشته باشیم این اسامی را از کتاب «دانشنامه امام حسین(ع)» برای علاقهمندان ذکر میکنیم. شهداى واقعه کربلا را به چهار دسته مىتوان تقسیم کرد: شهدای کربلا از اصحاب پیامبر(ص)، شهدای کربلا از یاران امام علی(ع)، شهدای کربلا از اهلبیت امام حسین(ع) و شهدای کربلا از یاران امام حسین(ع).
نامهایی که با علامت ستاره (*) مشخص شدهاند، تنها در منابع نادر ذکر شدهاند. بسم الله الرحمن الرحیم نقل قول: حسین در زمان معاویه اقدامی علیه وی انجام نداد. گرچه حسن را به خاطر انتقال قدرت به معاویه مورد سرزنش قرار داد ولی معاویه سالی یک یا دو میلیون درهم به حسین میفرستاد و حسین مکرر به شام سفر میکرد و در آنجا نیز هدایای دیگری از معاویه دریافت مینمود. مشروح اکاذیب را می توانید از این لینک در صورت تمایل دریافت کنید: تقصیر دلم نیست که کم می آیی ***** وقتی که شدم اسیر غم می آیی بسم الله الرحمن الرحیم
گفتم :اگر می دانستم چه روزی می آیی
به احترام آمدنت گناه نمی کردم !!!!
فرمود:آن روز که گناه نکنی به احترام گناه نکرنت می آیـــــــــــــم
بسم الله الرحمن الرحیم عنوان : فمنيسم Feminism واژه فمنیسم، که برای اولین بار در سال 1837 وارد زبان فرانسه شد،[1] از ریشه "feminie" بهمعنای زنانه، زنآسا، مادینه و مؤنث است؛ که در اصل از زبان فرانسه و نهایتاً از ریشه لاتینی femina اخذ شده است. این واژه در زبان انگلیسی در دو معنای قریب بههم بهکار میرود: در معنای نخست فمنیسم عبارت است از نظریهای که معتقد است زنان باید به فرصت و امکانات مساوی با مردان در تمامی جنبههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست پیدا کنند. در زبان فارسی معادلهایی از قبیل "زنگرایی"، "زنباوری"، "زننگری" و "زن آزاد خواهی" برای این استعمال از لفظ فمنیسم ذکر شده است. اما در معنای دیگر این لفظ بر جنبشهای اجتماعی اطلاق میشود که تلاش میکنند تا اعتقاد و باور فوق را که در معنای اول ذکر شد، نهادینه کنند. در زبان فارسی معادل این معنا از فمنیسم واژه "نهضت زنان" و "نهضت آزادی زنان" قرار داده شده است.[2] فمنیسم را میتوان یکی از جنجالبرانگیزترین جنبشهای اجتماعی و فکری در سطح جهان دانست که با هدف احقاق حقوق زنان و رفع تبعیض و تضییق از آنان انجام میگیرد.[3]
انتقاد از وضعیت موجود زنان و به چالش کشیدن کلیشههای جنسیتی در طول تاریخ مطرح بوده و برخی شروع جنبش آزادیبخش زنان و قدمت تاریخی تفکر فمنیسم را بهقدمت تاریخی ظلم بر زنان قلمداد میکنند. اما با این وجود، بنابر نظر غالب، آغاز جنبشهای فمنیستی بهصورت یک حرکت منسجم و رواج این واژه بهمعنای امروزین آن، راجع به قرن نوزدهم میلادی است.[4]
این جنبش فکری و اجتماعی، در شرایطی شکل گرفت که در اروپا و آمریکا، جنبشهای اجتماعی دیگری نیز فعال بودند و این جنبش، بهنوعی از درون آن جنبشهای دیگر متولد شد؛ زیرا زنان فعال در این جنبشها که فعالیت عام اجتماعی را تجربه میکردند، بهدلیل موقعیّت نابرابر خود در درون جنبش در وضعیتی تناقضآمیز قرار گرفته بودند و همین امر، بنیان شکلگیری هویت جمعی برای آنها میشد. بهعلاوه، مشارکت در این جنبشها که همگی در چارچوب گفتار مدرن برابری بودند، هم زمینهی گفتاریِ طرح مطالبات مستقل آنها را فراهم میساخت و هم، تجربه کار سازمانیافته و ارتباطات لازم به منابع مورد نیاز آنها برای کنش اجتماعی را شکل میداد.[5]
شهر کوچکی است, اما خیلی عجیب و غریب است,هم زیبا و هم خطرناک , زیبا,چون منظره های زیبایی در آن به چشم میخورد و خطرناک,چون علاوه بر منظره های زیبا دره ها و مرداب های خطرناکی دارد که هر آن ممکن است در مرداب این شهر غرق شوی و در دره های عمیق آن سقوط کنی . هر کسی جرات نمی کند وارد این شهر شود ,چون واقعا خطرناک است و هر
ثانیه ممکن است برای آدمی حادثه ای جبران ناپذیر رخ دهد و یک عمر پشیمانی
به وجود بیاورد .
Farsiیا Persian
؟
ظرف چند سال اخیر کاربرد صفت Farsi به جای Persian در
زبان انگلیسی (در صورت اشاره به "زبان فارسی") متداول شده است. این کاربرد
از روی حسن نیت و ظاهرا از میان ایرانیان مقیم
ایالات متحده آغاز شده است. اما خاستگاه آن و نیت اولیه ای که در پس آن
بوده است فاقد اهمیت است. مهم آن است که خیری از این بابت عاید ما فارسی
زبانان نشده است. برعکس، اوضاعی پدید آمده است که برای اعتبار زبان و فرهنگ
ایران و سایر ملل فارسی زبان زیانبخش است.
ما فارسی زبانان گاه ترکیبات غریبی از این گونه به زبان انگلیسی در پیش می گذاریم:
BBC Persian Section broadcast this item of news in its Farsi transmission
یا:
Farsi speakers form the majority of students taking the GCSE Persian examination
هر انگیسی زبانی که چندان مطلع نباشد با خواندن این گونه جملات تصور خواهد کرد که سخن از دو زبان مختلف در میان است.
در زبان انگلیسی واژه Persian دارای مفاهیم عمیق فرهنگی و تاریخی است. از جمله می توان به ترکیباتی مانند Persian Empire و Classical Persian Literature اشاره
کرد. این مهم نیست که آیا
امپراطوری پارس خوب بود یا بد بود؛ مراد صرفا اشاره به وزن و اهمیت تاریخی
است. بعلاوه در ترجمه های انگلیسی تورات (عهد عتیق) هم به اسم "پرشیا" و
هم به صفت "پرشن" بر می خوریم. سازمانهای معتبری مانند بی بی سی، صدای
آمریکا، و دانشگاههای کیمبریج، لندن، آکسفورد و غیره با اشاره به زبان
فارسی واژه "پرشن" را به کار می برند. در ذهن یک شخص عادی انگلیسی زبان،
واژه "فارسی" ممکن است نام زبان فلان کشور ناشناخته یا نوپا را تداعی کند.
این که زبانی در زبانهای دیگر به نامهای دیگرگونه ای خوانده شود به هیچ وجه
غریب نیست. آنچه در نزد آلمانی زبانان Deutsch است در نزد انگلیسی زبانان German است و در نزد فرانسوی زبانان .allemand
یک نکته دیگر در خور توجه آن است که ما تأکید می کنیم که خلیج فارس خلیج فارس است و نه خلیج عربی. اما اکنون که کشور ایران در خارج به همان نام ایران معروف است، چنانچه زبانش هم در خارج به جای Persian (یا معادلهای آن) به "فارسی" معروف باشد، با اتکاء به چه چیزی می توان، مثلا در زبان انگلیسی، آن خلیج را Persian Gulf خواند؟
در زبان فرانسه دلیل دیگری هم برای اجتناب از کلمه "فارسی" موجود است: همان کلمه با املاء دیگری (farci) معنای "دلمه" را می رساند.
اینها بعضی از دلایلی است که ما را وا می دارد که از هم میهنانمان و بعلاوه از هر آن کس که ایران را دوست می دارد درخواست کنیم که در گفته ها و نوشته هایشان به زبانهایی غیر از فارسی، زبان ایران را فارسی نخوانند بلکه Persian, Persan (ne), Persisch, …
بنامند.
چنانچه با گفته های ما موافقت دارید دیگران را هم در همین راستا تشویق
کنید و این ایمیل را برای هرکه صلاح می دانید مخابره بفرمایید. از شما
سپاسگزاریم.
دکتر شاداب وجدی / علی متین دفتری / لطفعلی خنجی
Farsiیا Persian
؟
ظرف چند سال اخیر کاربرد صفت Farsi به جای Persian در
زبان انگلیسی (در صورت اشاره به "زبان فارسی") متداول شده است. این کاربرد
از روی حسن نیت و ظاهرا از میان ایرانیان مقیم
ایالات متحده آغاز شده است. اما خاستگاه آن و نیت اولیه ای که در پس آن
بوده است فاقد اهمیت است. مهم آن است که خیری از این بابت عاید ما فارسی
زبانان نشده است. برعکس، اوضاعی پدید آمده است که برای اعتبار زبان و فرهنگ
ایران و سایر ملل فارسی زبان زیانبخش است.
ما فارسی زبانان گاه ترکیبات غریبی از این گونه به زبان انگلیسی در پیش می گذاریم:
BBC Persian Section broadcast this item of news in its Farsi transmission
یا:
Farsi speakers form the majority of students taking the GCSE Persian examination
هر انگیسی زبانی که چندان مطلع نباشد با خواندن این گونه جملات تصور خواهد کرد که سخن از دو زبان مختلف در میان است.
در زبان انگلیسی واژه Persian دارای مفاهیم عمیق فرهنگی و تاریخی است. از جمله می توان به ترکیباتی مانند Persian Empire و Classical Persian Literature اشاره
کرد. این مهم نیست که آیا
امپراطوری پارس خوب بود یا بد بود؛ مراد صرفا اشاره به وزن و اهمیت تاریخی
است. بعلاوه در ترجمه های انگلیسی تورات (عهد عتیق) هم به اسم "پرشیا" و
هم به صفت "پرشن" بر می خوریم. سازمانهای معتبری مانند بی بی سی، صدای
آمریکا، و دانشگاههای کیمبریج، لندن، آکسفورد و غیره با اشاره به زبان
فارسی واژه "پرشن" را به کار می برند. در ذهن یک شخص عادی انگلیسی زبان،
واژه "فارسی" ممکن است نام زبان فلان کشور ناشناخته یا نوپا را تداعی کند.
این که زبانی در زبانهای دیگر به نامهای دیگرگونه ای خوانده شود به هیچ وجه
غریب نیست. آنچه در نزد آلمانی زبانان Deutsch است در نزد انگلیسی زبانان German است و در نزد فرانسوی زبانان .allemand
یک نکته دیگر در خور توجه آن است که ما تأکید می کنیم که خلیج فارس خلیج فارس است و نه خلیج عربی. اما اکنون که کشور ایران در خارج به همان نام ایران معروف است، چنانچه زبانش هم در خارج به جای Persian (یا معادلهای آن) به "فارسی" معروف باشد، با اتکاء به چه چیزی می توان، مثلا در زبان انگلیسی، آن خلیج را Persian Gulf خواند؟
در زبان فرانسه دلیل دیگری هم برای اجتناب از کلمه "فارسی" موجود است: همان کلمه با املاء دیگری (farci) معنای "دلمه" را می رساند.
اینها بعضی از دلایلی است که ما را وا می دارد که از هم میهنانمان و بعلاوه از هر آن کس که ایران را دوست می دارد درخواست کنیم که در گفته ها و نوشته هایشان به زبانهایی غیر از فارسی، زبان ایران را فارسی نخوانند بلکه Persian, Persan (ne), Persisch, …
بنامند.
چنانچه با گفته های ما موافقت دارید دیگران را هم در همین راستا تشویق
کنید و این ایمیل را برای هرکه صلاح می دانید مخابره بفرمایید. از شما
سپاسگزاریم.
دکتر شاداب وجدی / علی متین دفتری / لطفعلی خنجی
یک ادعای جدید
داوینچی مسلمان بود!یکی از نخبگان تاریخ هنر جهان، لئوناردو داوینچی است. اعجوبهای
که فخر جهان هنر به شمار میرود. این هنرمند به واسطه ذهن خلاق و
جستوجوگرش فراز و فرودهای زیادی را در زندگی شخصی خود دیده است. یکی از این موارد بحث تشرف به اسلام و مسلمان شدن اوست که افراد زیادی روی این بحث صحه گذاشتهاند و در کشور ما نیز به تازگی کتابی با عنوان «طراحیهای لئوناردوداوینچی» توسط «مرتضی خلج امیرحسینی» هنرمند نقاش و پژوهشگر حوزه نقاشی تألیف و روانه بازار نشر شده است که در بخشی از این کتاب دلایل تشرف داوینچی به دین مبین اسلام شرح داده شده است. به مناسبت چاپ این کتاب با مرتضی خلج امیرحسینی به گفتوگو نشستیم. آقای خلج در شرح زندگی داوینچی اشاره به دوران و نقاط تاریک زندگی او شده است. آیا اسلام آوردن او، جزو همین دوران محسوب میشود؟ بله. بخش اعظم آن مربوط به هشت سال غیبت ناگهانی داوینچی میشود. زندگینامهنویسان مطرح به کار روی زندگی پرفراز و فرود داوینچی علاقه نشان دادهاند که «وازاری» و« لوماتدسو» هم عصر خود داوینچی بودهاند، اما هیچ کدام به این دوره اشارهای نکردهاند. به احتمال قریب به یقین این زندگینامه نویسان حقیقت ماجرا را میدانستهاند اما از ترس پاپ و نیروی ذی نفوذ کلیسا جرئت نوشتن حقیقت را نداشتهاند. با توجه به ذهن کنجکاو و پرسشگر داوینچی که به جرئت در تاریخ هنر همتایی برای برابری با وی وجود ندارد، میتوان غیبت هشت سالهاش را زمانی برای تحقیق و بررسی دین اسلام دانست یا خیر؟ اکثر صاحبنظران چنین نظری داشتهاند، چون این زمان هشت ساله تنها مقطعی است که نه تنها در آن فعالیت هنری صورت نگرفته بلکه هیچ اطلاعات دیگری در این خصوص ثبت وضبط نشده است که همه این موارد ذهن را به جایی میرساند که بیگمان در فعالیت در این زمان هشت ساله، راز مگویی وجود داشته که نه خود داوینچی و نه کسانی که روی زندگینامه او کار کردهاند جرئت اشاره به آن را نداشتهاند. گویا داوینچی سفرهایی هم به کشورهای مسلمان داشته، درست است؟ بله. سفر به خاورمیانه، مصر و آفریقا در زندگینامه داوینچی ثبت شده است، به طور مثال بخشی از فعالیتهای داوینچی فعالیت در حوزه زمینشناسی است و در رسالهای که در این زمینه دارد درباره کشور مصر و رود نیل چنین می نویسد: «رود نیل بیش از تمام آبهای کنونی اقیانوسها، آب به دریا فرستاده است، پس تمام دریاها و رودها، بارها و بارها از دهانه نیل گذشتهاند» یا در جای دیگر درباره آفریقا مینویسد: «صحرای کبیر آفریقا زمانی از آب شور پر بوده است» و در جایی دیگر درباره «سدوم عموره» در فلسطین اینگونه نظر میدهد:« سدوم عموره نه به واسطه شرارت انسان بلکه به واسطه فرو نشستن خاک آن در بیت المیت نابود شدهاند.» این دست نوشتهها از میان 5 هزار صفحه دست نوشته وی مؤید آن است که لئوناردو سالهایی را در کشورهای اسلامی زندگی کرده است. پس از گذار از آن دوره مبهم هشت ساله و بازگشت داوینچی به عالم هنر عناصر و ردپایی از اعتقادات و عقاید مسلمانان در آثار وی مشهود است یا خیر؟ بله. اتفاقاً داوینچی هم مثل مسلمانان، عیسی مسیح (ع) را مرده نمیپنداشت و به صلیب کشیده شدن او را اشتباه مسیحیت قلمداد و این اعتقادات را در آثارش متجلی میکرد. گویا رمز و رازی برای آیندگان بر جا خواهد گذاشت و گذر زمان اعتقادقلبی او را رفته رفته مشخص خواهد نمود. یکی از کارهای مهمی که لئوناردو انجام داد حذف هالههای نورانی دور سر مریم مقدس، مسیح (ع) و دیگر حواریون بود. برای مثال با تصویر کردن تلاش عیسی(ع) برای بالا رفتن و سوار شدن بر بره گوسفند یا نشستن حضرت مریم (س) روی پای مادرش حنا و موارد بیشمار دیگر سعی داشته به مخاطب خود بفهماند که مسیح (ع) و مریم (س) و حواریون دیگر همه انسانی بودهاند همانند انسانهای دیگر و آنها هم مانند دیگران بندههای خدا هستند یا زمانی قرار بر این میشود که لئوناردو تابلویی مذهبی از عیسی (ع) برای کلیسا کار کند، لئوناردو تابلوی مذکور را به پایان میرساند و زمانی که برای تحویل آن به کلیسا میرود، روحانیون مسیحی از پذیرش آن تابلو به واسطه حذف هالههای نورانی سر باز میزنند و لئوناردو مجبور میشود کپی دیگری از آن تابلو آماده کند و هالههایی بسیار کمرنگ به گونهای که به زحمت میتوان آنها را دید، دور سر شخصیتهایش کار میکند. به نظر میرسد حذف هالههای نورانی دور سر حضرت مسیح (ع) و سایر حواریون و بعد انسانی دادن به شخصیتها، اشارهای به مهمترین ویژگی دین اسلام است. آیا میتوان چنین نتیجهای از این اقدام گرفت؟ بله.
مطمئناً هدف لئوناردو در چنین مسئله مهمی خلاصه میشود، چون اگر شما به
صورت اجمالی به اصول اولیه ادیان دیگر نگاهی داشته باشید، خواهید دید که
اکثر آنها با تشریفات و قوانین مدون به دست روحانیون هر دین انسانها را
طوری دستهبندی کردهاند که پس از خداوند، خود روحانیون جانشین خداوند روی
زمیناند و پس از اشراف و ثروتمندان معمولاً طبقه فرودست جامعه را تحت نفوذ
و فرمان خود درمیآوردند و هدفشان از این کار استثمار طبقه زحمتکش جامعه
در هر زمان و مکانی بوده است و به این صورت رهبران روحانی طبقه پایین دست
جامعه را اسیر خواستههای خاکی و انسانی خود میکردند و با این کار در وهله
اول خود را تافته جدابافتهای معرفی میکردند. به خاطر دارم در جایی خواندم که داوینچی بسیاری از مطالب محرمانه خود را به خطی ثبت میکرد که دیگران با آن خط آشنایی نداشتند و تصور عمومی بر این بود که او با این خط کشفیاتی را مینویسد که هنوز مجال ساخت آنها را ندارد. شما این مورد را چطور میبینید؟ اصلاً در خود تاریخ هنر و تاریخ زندگی داوینچی این مورد ثبت شده است. در این نوشتهها مینویسند: لئوناردو همیشه با دقت و احتیاط در اتاق کار و مطالعه خودش را قفل میکرده و یادداشتهای سریاش را تنها افراد خاصی میتوانستند بخوانند. او در این نوشتهها روحانیون مسیحی که حضرت عیسی (ع) و قدیسان را مقامی چون خدایان میدانند، شماتت کرده و بسیاری از مسیحیان زمان خودش را فریبکار شمرده و از آنها که با حقه و فریب مردم قطعاتی از بهشت را با زر و سیم خرید و فروش میکنند حیرت کرده است. مسئله بعدی شکل و شمایل خطوطی است که داوینچی موارد محرمانه خود را با آن ثبت و ضبط میکرد. این خط مثل خطوط شرقی و به خصوص عربی از راست به چپ نوشته میشده است و صورت خط عربیگونه به همراه برخی از اعتقادات فلسفیاش در رابطه با مسئله روح و معاد یکی دیگر از مواردی است که مسئله تشرف او به اسلام را اثبات میکند. درباره مسئله روح و معاد بیشتر توضیح دهید. خب داوینچی مانند علما و فلاسفه مسلمان در رسالات فلسفیاش مینویسد:«ای ضرورت شگفتانگیز تو با دلیل متعالی خود تمام معلولها را وا میداری که نتیجه مستقیم علل خود باشند و بنا به یک قانون برتر و متعالی و اجتنابناپذیر، هر عمل طبیعی از طریق کوتاهترین راه ممکن از تو پیروی و اطاعت میکند. روح هرگز نمیتواند با فساد بدن فاسد شود. روح بدون جسم نه عمل میکند و نه احساسی دارد.» این نظریات، نظریات فلاسفه مسلمان هستند و این موارد دنبالهروی داوینچی از فلاسفه و دانشمندان مسلمان را به اثبات میرساند. من فکر میکنم با توجه به بازه زمانی حیات و فعالیت داوینچی که به سالهای اواخر قرون وسطی و اوایل رنسانس برمیگردد، او مجبور به پنهان کاری و به نوعی تقیه بوده است، چرا که با کمترین حرفی درباره اسلام و فرامین این دین کامل الهی، پاپ مستبد و کلیسای متحجر آن زمان با انگ ارتداد، او را نابود میکردند، بنابراین شما فکر نمیکنید پنهان کاری داوینچی کاملاً طبیعی باشد؟
آیا داوینچی در خصوص هنر ایرانی بحث و نظری دارد یا خیر؟ جواب این سؤال به صورت واضح و قاطع مشخص نیست اما در جایی اشارهای به این نکته شده که در آن نویسنده به یکی از علایق داوینچی اشاره کرده و گفته است: او به گنبدهای شرقی و طرحهای اسلیمی گونه علاقه خاصی داشته است. مشخصاً اسم ایران آورده نشده اما مشخص است که هدف از این جمله علاقه او به هنر ایرانی - اسلامی بوده است، چرا که تنها ایران دارای گنبدهای خاص با طرحهای اسلیمی است. آیا قضیه مسلمان شدن داوینچی در مراجع و کتابها آمده یا این مسئله به تازگی مطرح شده است؟
در پایان یک جمعبندی از این مبحث ارائه دهید. من فقط به سرفصلها اشاره میکنم. علاقه شدید لئوناردو به گنبدهای شرقی و طرحهای اسلیمیگونه و نحوه نوشتار رمزی وی که چون شرقیها از راست به چپ مینوشتند، صورت خط عربی گونهاش به همراه بسیاری از اعتقادات فلسفی وی در رابطه با روح و معاد، داستان سفر وی به خاورمیانه، آفریقا و خدمت در دربار سلطان مصر و موارد دیگری که الان حضور ذهن ندارم، مسلمان شدن وی را معتبر میسازد.
شعر جديد از علامه حسنزاده باز دلم آمده در پيچ و تاب انقلب ينقلب انقلاب همچو گياه لب آب روان اضطرب يضطرب اضطراب آتش عشق است که در اصل و فرع التهب يلتهب التهاب نور خداييست که در شرق و غرب انشعب ينشعب انشعاب آب حياتست که در جزء و کل انسحب ينسحب انسحاب شک که دل موهبت عشق را اتهب يتهب اتهاب از سر شوق است که اشک بصر انحلب ينحلب انحلاب صنع نگارم بنگر بى حجاب احتجب يحتجب احتجاب سر قدر از دل بى قدر دون اغترب يغترب اغتراب آمُليا موعد پيک اجل اقترب يقترب اقتراب
اگر چه دکتر علی شریعتی خود بارها توسط ساواک بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفته بود، بسیاری از جوانان انقلابی در دهه ۵۰ نیز به خاطر پخش کتاب های او به زندان افتادند. «بازتاب» همزمان با سی و پنجمین سالگرد درگذشت شریعتی، برای اولین بار خاطره یکی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب و هم بندان دکتر شریعتی درباره او را منتشر می کند. وی در خاطره ای از وی می گوید: در حسینیه ارشاد شنونده سخنانش بودم. در اوایل مهرماه ۱۳۵۲ دستگیر شدم. مرا به زندان کمیته مشترک شهربانی و ساواک بردند. زندان کمیته مشترک(موزه عبرت کنونی)، ساختمان کوچکی بود که از آن برای بازجویی های اولیه استفاده می کردند. این ساختمان از چندین سلول انفرادی تنگ و تاریک تشکیل شده بود و صدای بازجوها و آزار و شکنجه دیگر زندانیان به آسانی شنیده می شد. از جمله زندانیان، دختر دانشجویی بود که در سلول روبرویی بازجویی می شد و لابلای آن بازجویی، کلمات و جملاتی درباره کتاب های شریعتی از وی می شنیدم. نزدیک غروب؛ باز و بسته شدن در سلول کناری خبر از ورود زندانی جدیدی داد. از گفت و گوی ماموران ساواک فهمیدم همسایه تازه وارد کسی نیست جز دکتر شریعتی! هیجان زده به انتهای سلول رفتم و به علامت رمز به دیوار سلول دکتر کوبیدم. در همین احوال صدای شکنجه گر ساواک به گوش رسید که به دختر تشر می زد: شریعتی تو را به این روز انداخته، اگر از شریعتی ابراز بیزاری کنی، آزادت می کنم، باید به شریعتی فحش بدهی. دختر که از حضور دکتر در زندان بی خبر بود، محجوبانه می گفت: من فحش بلد نیستم. ادامه متن در ادامه مطلب از کنار میله های سلول نگاه کردم، شریعتی که ظاهرا او نیز صدا را شنیده بود، با یک دست میله های سلول را می فشرد و با دست دیگرش به میله ها می کوفت و خطاب به دختر فریاد می کشید: دخترم، دخترم، شریعتی منم! به من فحش بده! دختر که تازه به حضور دکتر پی برده بود، صدایش را از حد معمول بلند تر کرد و گفت: دکتر، دکتر! قربان قلمت، قربان هدفت! اما آتش سیگار شکنجه گر بیش از این به او امان نداد و در صورت دختر فرو نشست. شکنجه های مداوم و ناله های پی در پی دختر فضای روانی زندان را دگرگون کرده و همه را بی تاب کرده بود! حتی صدای بلند نفس نفس زدن دکتر و آه کشیدنش را می شنیدم. صدای ناله های دختر معصوم پس از نیمه شب رو به خاموشی نهاد، اما این رنج و شکنجه تا سپیده دم ادامه داشت. صبح در سلولم را باز کردند و دست هایم را از پشت به هم بستند. آن گاه مرا به محوطه زندان آورده و در کنار در زندان نشاندند. یک لحظه چشمم به چهره شریعتی افتاد. او را نیز از سلولش بیرون آورده بودند. آن چه می دیدم باورم نمی شد. چشم هایم را به زانویم مالیدم و دوباره با شگفتی نگاه کردم: تعدادی از موهای دکتر سفید شده بود.
به بچه خفاشی که به ساحت امامان مظلوم شیعه اهانت کرد و به بچه های سرراهی "بالاترین" که کارگردانان این بازی اند :
بسم رب النور
بسم رب العشق
بسم رب الهادی المهدی
آن که شعر و هرچه موسیقی ست
نذر درگاهش
آن که پاکان هنر در پای او سجاده افکندند
بسم رب العشق
آن که حافظ ها و سعدی ها
عشق او و آل او را بر زبان دارند
بسم رب الهادی المهدی
صاحب عصری که عالم وامدار اوست
گرچه دجالان بدآهنگ
گرچه شیطان های بد ترکیب
داردار و واق واق خویش را آواز می گویند
این نه موسیقی ست
این نه شعر و نه ترانه
این همه فحش است
این فضیحت نامه ی صهیون و آمریکاست
بچه های نطفه هایی از لجن روییده در مرداب
کارگردان
استخوانی پرت خواهد کرد
پیش دم جنبانی چلپاسه ای بدبو
آن دو حرف اول در انزلی افتاده
آن خنزیز
آن دَل هرجایی یابو
مزد وق وق کردن سگهای بی اصل و نسب این است
مزد سگدوخوانی این از شغالان بدصداتر
مزد این چندین دهان بی چاک
استخوانی
مزد این مزدورهای مست عیاشش
فکر چندین جایزه از دست خام چند خاخام اند
جایزه در راستای فکرهایی از جنابت تا جنایت پُر
جایزه در راستای گنده گویی ها و چیزی از همین هایی که می دانید و می دانند
پولهای هرزه سهم حنجر بدبوی فحاشش
مرتدند اینان نه یک تن شان
مرتد اول همین بالاترین با بچه های تخس بی مادر
با همان اصحاب یک پاشان به اسرائیل
با همان مسئول کلاشش
مرتد دوم
کارگردان چنین آهنگ بد آهنگ
مرتد سوم همین خفاش عیاشش ...
مانده آن سو مادری چشم انتظار راه
انزلی شرمنده ی شاهین...
نه ، خفاشش!
- علیرضا قزوه
حرام زاده ها بدترین توهین ها را به امام علی النقی الهادی (روحی فداه) کرده اند.
این
مردک حرام زاده شاهین نجفی که شیطان در لباس انسان است؛ آمده به آن حضرت
با ادبیات همان هتاکان، فحاشی و جسارت کرده. در پوستر آهنگش که به نام نقی
است، پرچم همجنس بازان را روی گنبد مطهر ائمه (علیهم السلام) نمایش داده؛
بعد در بی بی سی میگه بله من تابو شکنی می کنم. تو ... می خوری که تابو
شکنی می کنی.
انشاءالله، بچه شیعه های با غیرت جواب تو را می دهند.
شاهین نجفی ...
او
سالها پیش از دانشگاه اخراج و سپس با گروه موسیقی زیرزمینی ادامه حضور داد
اما سپس به آلمان رفت و با تشکیل گروهی بنام تپش۲۰۱۲ با افکار مارکسیستی
موسیقی های بعضاً سیاسی ارائه کرد. در جریان فتنه ۸۸ از او چندین اثر علیه
جمهوری اسلامی و در حمایت از جنبش سبز ارائه شد. “ترانه ندا” برای ندا آقا
سلطان، “آلبوم توهم”، ترانه “وقتی خداخوابه” که تصویر تجاوز به ترانه
موسوی!! است. در چندین ترانه او بدگویی وسخره کردن ولایت فقیه و ولی فقیه
وجود دارد. سر در آوردن نامه های جمکران از جماران و… مضمون برخی ترانه های
قبلی اوست در ” شر اعظم “ قیافه ای شیطان پرست از خود نشان می دهد و در
ترانه “حاجی ما آخر خطیم” پدر و مادرها را سرزنش میکند که چرا فرزندانشان
را به سکوت و غیر سیاسی بودن دعوت می کنند. و در آلبوم جدیدش “نقی” که اردیبهشت ۹۱ در اینترنت و… منتشر شده به ائمه علیهم السلام توهین کرده است. پوسته
این آلبوم توهینهای زیادی به گنبد رضوی دارد. (آن را بشکل ... درآورده،
روی آن پرچم همجنس بازان زده و بجای کبوتر، کلاغ ها در گردش و پروازند!)
و در متن آن با اشاره به برخی مسائل اجتماعی سیاسی ایران، با
سخره گرفتن امام هادی (علیه السلام) و امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)
بشکل ترجیع بند تکرار می کند: ”حالا که مهدی خوابه ما تو رو صدا میزنیم :
آی نقی!!!”
گفت و گوی این حرام زاده با رادیو فردا و اعترافاتش را ببینید :
به گزارش سایت رادیودیروز شاهین
نجفی سراینده ی ترانه ی رپ تحت عنوان "نقی" است که در آن زشت ترین توهین
ها که بعضا حتی مسائل جنسی هم هستند روانه ی این امام معصوم شیعیان شده
است. به دنبال این ترانه برخی از علما ازجمله آیت الله صافی گلپایگانی و
آیت الله مکارم شیرازی وی را مرتد دانستند. اما بلافاصله بعد از این موضوع کانال هایی همچون بی بی سی به تطهیر وی پرداختند. رادیوفردا نیز همین خط را ادامه داد !!
شاهین نجفی در اظهارات خود به رادیوفردا چنین گفت : "چیزی حدود پنج شش ماه پیش بود که خیلی تحت تاثیر کمپین یادآوری امام علی نقی به شیعیان قرار گرفته بودم. به نظرم خیلی بامزه بود.
آن زمان یک اکانت در فیس بوک داشتم و به این جریان نگاه میکردم. خیلی
اتفاقی از همان زمان بیت اول این کار در ذهنم شکل گرفت و این کار خطاب شد
به نقی. و کار با این عنوان شروع شد...
×
حرامزاده به آن کمپین می گوید بامزه !! کمپینی که زشت ترین توهین ها و
جسارت هایی که ممکن است به ذهن کسی خطور کند در آن به امام علی النقی امام
هادی و دیگر ائمه تا خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف می شود؛ کاریکاتور
ائمه را به بدترین وضع می کشند، بی ادبانه ترین جوک ها را برای این حضرات
معصومین می سازند؛ زشت ترین فحش ها به معصومین داده می شود و... ×
از
نقی یک تصویری در ذهن من ایجاد شده بود که برایم جالب بود و چهره طنزآمیزی
داشت و این را من به طور ناخودآگاه در شعرم به تصویر کشیدم و در نهایت
تبدیل به این ترانه شد.
بخشی از این گفتگو به شرح دیل است:
رادیوفردا
: یک فتوایی ازآیت الله صافی گلپایگانی منتشر شده است که البته ظاهرا دو
یا سه هفته قبل از جریان ترانه شما صادر شده است. در این فتوا آمده است که
اگر کسی به امام هادی توهین کند، مرتد است. پس شما معتقدید که ترانه شما
اصلا توهین نیست؟
نجفی:
در رابطه با این نوع صحبت کردن و این نوع خشونت باید بگویم شما وقتی کسی
را حتی اگر فرض کنیم که توهین کرده باشد، حکم قتلش را صادر کنید، عین خشونت
است. غیر قابل پذیرش است. به جز این من مشخصا در رابطه با خودم باید بگویم
که با حفظ پرنسیبهای خودم و با تاکید به اینکه به آنچه گفتهام اعتقاد
دارم و روی آن ایستادگی میکنم و یک قدم عقب نمیکشم، اما با این حال
میگویم که من باید خیلی انسان ضعیفی بوده باشم که بخواهم توهین کنم. توهین
یک
چیز مشخص است. مگر من در این شعر به امام نقی گفتهام که تو دزدی؟ یا تو
قاتلی؟
اذهانی
که دگم هستند و به مسائل و مفاهیم ایدئولوژیک به صورت سفت و سخت برخورد
میکنند، اصلا مشکل دگماتیزم و کسانی که به طور ایدئولوژیک به قضایا نگاه
میکنند همین است. به همین دلیل هم هست که اصلا تاریخ ما هنر را به شکل
درست و حسابی نتوانسته است بپذیرد. فکر میکنید مشکلی که ما با رقص داریم،
با موسیقی در خیلی موارد داریم، مشکلی که گاها با نقاشی داریم چیست؟ همین
است. شما اگر نگاه کنید هر چیزی که تاییدگر و مداح سیستم نباشد، چه در
سیستم سیاسی و چه در سیستم مذهبی، آن را رد کرده مرتد اعلام میکنند، از
دین برگشته اعلامش میکنند.
به غیر از این باز هم این ربطی به آن ندارد که بنده یک خداناباور هستم. پنهان نمیکنم که بنده به هیچ کدام از این مفاهیم از خدا گرفته تا شیطان به صورت ایدئولوژیک نگاه نمیکنم. به نظر من کسی مثل نقی یک شخصیت تاریخی است. الان در مسیحیت اینها به یک درک و تساهلی رسیدهاند که اجازه میدهند یک هنرمند بیاید و با مفهوم مسیح شوخی کند. این چیزی است که ما
باید متوجه بشویم.
× توجه کنید که به مفهوم خدا ایدوئولوژیک نگاه نمی کنم یعنی اعتقاد ندارم، معنای ایدوئولوژی را سرچ کنید، ایدوئولوژی یعنی اعتقاد ×
رادیوفردا: و شما میخواهید که ساختار شکنی کنید؟ هدفتان این است؟
نجفی:
این چیزی است که دیگران باید بگویند. من باید بگویم. من کار خودم را
میکنم قضاوت با دیگران است. خیلی ساده بگویم من کار خودم را میکنم. چیزی
را که باید بگویم میگویم. آنچه که در درونم میجوشد را ابراز میکنم. حالا
اسم این چیست؟ این دیگر به اطرافم ربط دارد.
رادیوفردا : سایت شیعه آنلاین یک جایزه ۱۰۰ هزار دلاری برای کشتن شما تعیین کرده است. میخواستم ببینم شما احساس خطر میکنید؟
نجفی:
به هر حال سابقه این عزیزان نشان داده که با کسی شوخی نمیکنند. از یک طرف
من خیلی هم خوشحالم. فکر نمیکردم چنین قیمتی برای من بگذارند و این همه
برایم ارزش قائل باشند.
هم خطر است و هم لطف آنهاست که صد هزار دلار برایم در نظر گرفتهاند.
رادیوفردا:
و شما بامقامات آلمانی برای حفاظت از خودتان تماس گرفتهاید؟ کار خاصی
کردهاید که از خودتان در مقابل هر گونه اقدام احتمالی محافظت کنید؟
نجفی: صد در صد. ما کارهای لازمی را که باید از جهت قانونی انجام بدهیم انجام دادهایم.
رادیوفردا: گفتید که این فشارها باعث نمیشود از کاری که میکنید کوتاه بیایید؟ درست است؟
نجفی: به هیچ عنوان. یعنی هر نوع تهدیدی حتی تهدید به قتل که الان انجام شده است، سوء
استفاده از یک فتوای گذشته که کاری است که خود سیستم انجام داده است، تمام
این کارها هیچ تاثیری در روند کار من در آینده نخواهد داشت.
رادیوفردا: و از این ترانهای که ساختید پشیمان هم نیستید؟
نجفی: به هیچ عنوان. من اگر یک لحظه از کاری که کردهام پشیمان باشم، موسیقی و شعر را میبوسم و کنار میگذارم.
می بینید که چگونه خودش به ارتدادش اعتراف کرده
حکم
این حرام زاده قتل است؛ آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صافی گلپایگانی
به صراحت فتوا داده اند؛ فتوای دیگر مراجع مثل حضرت امام و مقام معظم رهبری
و آیت الله بهجت و... هم همین است؛ حکم شرعی که امروز و دیروز ندارد. این
فرد مرتد است و واجب القتل.
آیت الله ناصر مکارم شیرازی در استفتائی که درمورد شاهین نجفی سؤال شده بود حکم به ارتداد وی داد.
در این استفتاء آمده «اخیرا فردی به نام شاهین نجفی
که از خوانندگان موسیقی در خارج از کشور است در قالب متن شعر و ارائه
تصویری موهون، به امام یازدهم و دوازدهم شیعیان و گنبد مقدس امام هشتم(ع)
توهین کرده است. تکلیف شرعی شیعیان و دوست داران اهل بیت(ع) چیست؟»
ایشان در جواب فرموده اند: «هرگونه اهانت به مقام شامخ امامان معصوم(ع) و توهین آشکار به آنها اگر از سوی فرد مسلمان صورت گیرد، موجب ارتداد است.»
در صورت حمله اسراییل به ایران
1- خوش به حالمان میشود 2- موشکهای ساخته شده ایران ازمایش در مقیاس واقعی میشود 3- مرد از نامرد شناخته میشود (با کسب اجازه از شهید چمران) 4- نفت گران میشود و بازم خوش به حالمان میشود 5- بازار کویتی پور و اهنگران گرم میشود و دکون عسگری و علی عبدالمالکی و باقی پاپ خوانهای مملکت تخته میشود 6- سر راه فلسطین یه سری به کربلا و نجف و سامرا و کاظمین خواهیم زد 7- خیلی ها خواهند گفت زرشک که پاک شده ی ان را هم خواهند دید 8- سلاحهای انبار شده در ایران به طرفه العینی مصرف بهینه خواهد شد 9- حاجی نخودچی خواهد ریخت و ما از اون طرف با بچه ها دست خواهیم داد(تاکتیک جنگی) 10- بعضی از کشورهای منطقه خالی از سکنه خواهد شد 11- بعضی دیگر از کشورها جیز خواهند شد 12- امریکا یی ها استراتژی ها و تاکتیکهای جنگی نوین را خواهند اموخت 13 - اسراییلییان عزیز دوباره به مصر کوچ خواهند کرد 14- باقی اسراییلیان سقط شده را به شخصه خاک خواهیم کرد 15- یه واحد نقلی تو تل اویو برخواهم داشت واسه روزای مسافرت خارج از کشورم سرپناه داشته باشم تازه راحت تر میتونم به نماز جمعه تو بیت المقدس برسم(غرامت جنگیه!) 16- خیلی از کشورها از هزینه خرید تجهیزات جنگی برای مقابله با اسراییل خلاص خواهند شد 17 - سنگ های فلسطین یک نفس راحت خواهند کشید و باقی عمر خود را در کنار دیگرعزیزان خود با خوشی به زندگی خواهند پرداخت 18- کمیته امداد و هلال احمر نیز از ان جبهه رها شده و به عمران و ابادانی ملک خویش خواهند پرداخت 19 - صدا سیما به عزای بی برنامگی و خالی ماندن تایم لاین شبکه ها خواهد نشست 20 - ابی که از عاشقان شهادت باید گرم شود اندازه گیری و ثبت خواهد شد 21- موضوع هولوکاست و دعوای بودن و نبودنش برای همیشه حل خواهد شد 22- کارخانه های جنگ افزار سازی فرانسه المان انگلیس ایتالیا و امریکا اتوماسیون خود را به غازچرانی تبدیل خواهند کرد 23- خیلی از عربها بعد از بیرون امدن از زیرابی که رفته اند متوجه خواهند شد که ان راه که زیر ابی رفته اند به ترکستان است 24- مصر و اردن و عربستان میمانند که حالا کدام طرفی سینه بزنند 25- هر ایرانی میتواند 99 خانم اسراییلی بازمانده از جنگ را صیغه بنماید(مشکل ازدواج حل خواهد شد) 26- تعدادی ماشین از آن ور خواهیم اورد تا ملت شریف ایران ببیند که ایران خوردو انجا شعبه نداشته و ماشین فوق الذکر واقعا ماشین است و نه مایکرویو و ملت سرخ کن 27- هر کدوم از بچه ها که زودتر رسید مجاز است دوتا بزند تو سر محمود عباس که بفهمد دولت قانونی چیه و یه سیبیل اتشی هم برای مروان برغوثی بکشد 28 - مردم غزه هم به تلافی بمب های خوشه ای که گرفته اند همه در خوشه سه جای خواهیم داد که بروند کیفش را ببرند 29- سینماهای ان دیار را به اکران فیلم فارسی و بهروز وثوقی مجبور خواهیم کرد بلکه اعراب با کلمه غیرت و معنای ان اشنا شوند(خصوصا فیلم قیصر) در پایان مشخص خواهد شد یک من ماست اسراییلی چقدر کره ایرانی دارد با خواندن مطلب بالا شور و شعف بنده برای اغاز این حمله خجسته از آن ولایت بر علیه مان دوصد چندان شد به نظر شما نکته ای مانده که نگفته باشم؟
|
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش امدید
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |